سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ سارا

نظر

کتاب همه دروغ می گویند

اثر ست استیونز و دیوید ویتس

بررسی جست‌وجوهای اینترنتی چه حقایقی را آشکار می‌کند؟

ست استیونز و دیوید ویتس در ابتدا قصد داشتند اسم کتابشان را بگذارند «سایز من چند است؟»؛ این عنوان توسط ناشر رد شد و درنهایت تصمیم گرفته شد تا کتاب با عنوان «همه دروغ می‌گویند» روانه‌ی بازار شود. در ادامه‌ی عنوان کتاب آمده است «حرف‌هایی که اینترنت درباره‌ی شخصیت واقعی افراد برای گفتن دارد» و می‌توان گفت این کتاب تصویر تروتمیزی است از دانش «کلان داده» و ثمرات آن در دنیای امروزی. شاید تنها ایراد راهکار پیش‌گرفته شده در این کتاب آن باشد که هرگز بیان نمی‌کند که بسیاری از این ثمرات فاسد و بلااستفاده هستند.

استیونز و ویتس پیش از آنکه داده‌های علمی را موردمطالعه قرار دهند موضوعات داغ یا همان ترندهای گوگل را به‌عنوان داده‌های مرجع خود استفاده کردند؛ این ترندها همان تکرر جست‌وجوهای مشخصی بودند که کاربران در زمان‌ها و مکان‌های مختلف در گوگل انجام داده بودند. کمی بعد تصمیم گرفته شد تا داده‌های گوگل ادوردز را نیز به بررسی وارد کنند؛ این داده‌ها ازاین‌جهت سودمند بودند که آمار دقیق جست‌وجوها را نشان می‌دادند. سپس به سراغ سایت‌های دیگری مانند ویکی‌پدیا، فیس‌بوک و سایت‌های بزرگ‌سالان رفتند. سایت‌های با محتوای بزرگ‌سالان هر جست‌وجو و میزان بازدید ویدیوها را مشخص می‌کرد و به‌این‌ترتیب داده‌های کامل و منظم و به‌قدر کافی گمنام‌سازی‌شده‌ای را در اختیار آن‌ها قرار می‌داد. استیونز و ویتس تصمیم گرفتند سایت‌های نئونازی مانند استورم فرانت و بسیاری پایگاه‌های دیگر را نادیده بگیرند؛ این سایت‌ها یادآور شباهت اینترنت به عروس دریایی جعبه‌ای هستند. این‌گونه عروس دریایی سمی‌ترین گونه‌ی شکارچی است و 60 مقعد دارد.

در ادامه‌ی این بررسی فراداده‌هایی وارد آن شدند که مایه‌ی خجالت بودند. استیونز و ویتس دریافتند که آمار جوک‌های نژادپرستانه در روز بزرگداشت مارتین لوتر کینگ در آمریکا تا 30 درصد افزایش پیدا می‌کند و اهالی ایالتی که بیشترین تعداد رأی را به دونالد ترامپ داده بودند بیشترین تعداد سرچ کلمه‌ی «کاکاسیاه» را در اینترنت داشته‌اند. بررسی داده‌هایی که از وب‌سایت پراسپر که یک وب‌سایت وام‌دهی اشتراکی است نشان داد که 5 عبارت بخصوص هست که باید به هنگام آشنایی با اپلیکیشن‌های وام‌دهی مراقب تأثیری که بر قدرت تصمیم‌گیری‌مان می‌گذارند باشیم: خدا، پیمان،‌پرداخت خواهد شد، بیمارستان و متشکرم. سخن که از پیمان و قول دادن به میان می‌آید خود نشانه‌ای است که آن فرد یا سازمان «به قولش وفا… نخواهد کرد.» واژه‌ی «خدا» به‌طور بخصوص جای تأمل دارد.

چندین و چند حقیقت مانند این‌ها هست که باید آشکار شود و این کتاب به همین موضوع اختصاص داده‌شده است. برای یک دانشمند اجتماعی مانند استیونز و ویتس، کلان داده‌ها چهار ویژگی اصلی دارند که آن‌ها را برای چنین مطالعاتی مناسب می‌کند. اول آنکه کلان داده‌ها «عصاره حقایق دیجیتال هستند» که به این معناست که اطلاعات درست و نه دروغی را در اختیار محقق قرار می‌دهند؛ به‌ویژه در خصوص موضوعاتی مانند عقاید نژادپرستانه یا روابط جنسی که افراد عموماً درباره‌شان دروغ میگویند. دوم آنکه کلان داده‌ها وسیله‌ای هستند برای انجام مطالعات وسیع، اتفاقی و کنترل‌شده. چنین مطالعاتی معمولاً بسیار گران‌قیمت و پرزحمت هستند اما استفاده از کلان داده‌ها تقریباً هیچ هزینه‌ای در برندارند و علاوه بر روابط محض، روابط اتفاقی را نیز آشکار می‌کنند. سومین ویژگی کلان داده آن است که به‌کلی کمیت گرا هستند و این امکان را فراهم می‌کنند که محقق بتواند با نگاهی دقیق‌تر زیرگروه‌های کوچک‌تر را نیز موردبررسی قرار دهد که این امکان درگذشته وجود نداشت؛ و درنهایت چهارمین ویژگی کلان داده آن است که نسل جدیدی از داده‌ها را در اختیار محقق قرار می‌دهد.

استیونز و ویتس بر این باورند که نتایج بررسی جست‌وجوهای بزرگ‌سالان و عادات جنسی‌شان «مهم‌ترین پیشرفت بشر درزمینه? شناخت تمایلات جنسی افراد تاکنون بوده است و اطلاعاتی را در اختیارمان قرار می‌دهد که بزرگانی چون فروید و نیچه عمرشان را صرف دستیابی به آن‌ها کردند».

برخی از حقایق جنسی که طی این تحقیق آشکار شدند بسیار ناراحت‌کننده و برخی خنده‌دار و برخی تأثیرگذار هستند. برخی جالب‌اند چراکه به نظرمان غریب می‌آیند و برخی جالب‌اند چراکه بیش‌ازحد «انسانی» اند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که صدها هزار مرد جوان به لحاظ جنسی جذب زنان مسن می‌شوند. بسیاری مردان نسبت به شریک زندگی‌شان همان حسی را دارند که ویلیام هاردسورث درباره‌ی مری داشت؛ این‌که ای‌کاش کمی وزن اضافه می‌کرد. خشونت نسبت به زنان برای زنان نیز، نه به یک اندازه، اما لذت‌بخش است. بیش از 75 درصد جست‌وجوها عبارت «می‌خواهم با … رابطه داشته باشم» را شامل می‌شوند و تعداد جستجوی راه‌های انجام سکس دهانی با خود در مردان با تعداد جست جوهای چگونگی رساندن زنان به اوج لذت جنسی برابر است.

کلان داده‌ها فی‌نفسه خطرناک و یا شیطانی نیست؛ کلان داده می‌تواند باارزش و یا جذاب نیز باشد.

عادات جنسی دیگری هستند که گرچه در اقلیت‌اند اما ثابت‌اند؛ به‌طور مثال برای برخی زنان تنها مردان کوتاه‌قد و چاق با اندام کوچک جذاب هستند و برای برخی مردان بزرگی برخی بخش‌های به‌خصوص و غیرمعمول بدن جذابیت دارد. 30 درصد افراد هستند که جز زشت‌ترین دسته‌بندی‌ها چیز دیگری در سایت‌های بزرگ‌سالان جست‌وجو نکرده‌اند. بله. این حقایق وحشتناک و عجیب هستند. گرچه رفتار همه‌ی ما در دنیای واقعی به رفتارهای مجازی‌مان شبیه نیست اما نمی‌توان منکر انحراف مجازی بسیاری از افراد شد؛ گواه این موضوع آن است که انواع مشخصی از سرچ‌های گوگل «حول موضوعات ممنوعه می‌چرخند» و محقق به هنگام تشریح داده‌ها با ریزه‌کاری‌ها و تله‌های بسیاری مواجه می‌شود. استیونز و ویتس بسیاری از این نکات را در کتاب خود به‌تفصیل بیان کرده‌اند. چراکه آمار این‌گونه انحرافات نه‌تنها پایین نیست بلکه دائماً در حال افزایش است.

 «فوکوی بعدی، فروید بعدی و مارکس بعدی یک داده‌پژوه خواهد بود.» چنین چیزی البته بعید است اما این نوابغ آینده به‌احتمال‌زیاد همکاری گسترده‌ای با داده‌پژوهان خواهند داشت و باید گفت استیونز و ویتس در پایان کتاب تقریباً پیشرفتشان را کامل کرده‌اند. («ماهیت داده‌ها تقریباً به‌کلی تغییر کرده است؛ حال دیگر هر چیزی می‌تواند داده باشد!») استیونز و ویتس در این کتاب سنگ تمام گذاشته‌اند اما آنچه در آن کم‌کاری کرده‌اند صحبت از خطرهای استفاده از کلان‌داده‌هاست. من انتظار داشتم درجایی از کتاب گریزی هم به کتاب «ریاضیات، سلاحی برای تخریب» کتی انیل که در سال 2016 منتشر شد زده شود؛ او در کتابش آورده است برنامه‌های که بر اساس کلان‌داده‌ها تنظیم می‌شوند به تبلیغات آمرانه کارایی نوین و البته ترسناکی می‌بخشند؛ «ناکارآمدی تحصیلات عالی، افزایش ناگهانی میزان بدهی، افزایش تعداد زندانیان، افزایش فشار بر اقشار ضعیف جامعه و کمرنگ شدن دموکراسی در جامعه از آثار استفاده از کلان داده‌ها هستند.» برنامه‌هایی که با قصد و نیت خیر آغاز به کار می‌کنند حتی اگر لحظه‌به‌لحظه از عدالت و حقیقت فاصله‌شان بیشتر شود بازهم دست از تائید خود برنمی‌دارند.

در کتاب «تفکر، سریع و کند» اثر دانیل کانمن آمده است که یکی از اسباب خطرناک بودن اینترنت، خود افراد هستند؛ افراد این توانایی را دارند که نسبت به هر چیزی، هراندازه هم که مبهم و احمقانه باشد، ایمان راسخ پیدا کنند؛ تنها کافی است گروهی از هم‌فکران خود را بیابند. این جمله به‌هیچ‌وجه اغراق‌آمیز نیست. به این بیندیشید که گروهی از افراد هستند که باور دارند چیزی به اسم آگاهی انسان وجود ندارد و قصد هم ندارند از این باور خود کوتاه بیایند. مشکل آنجاست که فضای مجازی به هر باور، تعصب و یا نفرت نسبت به چیزی این امکان را می‌دهد که میان افراد گسترش یابد و پیرو پیدا کند.

استیونز و ویتس در جواب چنین دلواپسی‌هایی تحلیل خودشان را دارند؛ آن‌ها داده‌پژوه هستند و از دید آن‌ها برنامه‌های مخرب در دانش داده جایی ندارند. آن‌ها میگویند افرادی که پشت چنین برنامه‌هایی هستند قصد ندارند رفتار انسان را تشریح کنند بلکه سعی دارند آن را طبق اهداف خود هدایت و دست‌کاری کنند. کلان‌داده‌ها فی‌نفسه خطرناک و یا شیطانی نیست؛ کلان داده می‌تواند مفید و یا جذاب نیز باشد. این روزها همه‌جا حرف از حقایق و کشفیات جدید است؛ برخی مانند رابطه میان گردباد و مصرف تارت توت‌فرنگی احمقانه به نظر می‌رسند اما نکته‌ی اصلی اینجاست که علم جامعه‌شناسی دارد جای خود را در میان انواع علوم پیدا می‌کند و همین علم نوین و پراهمیت بنا است تا شرایط زندگی افراد را بهبود بخشد.

به نظرم استیونز و ویتس در مصاحبه‌ی اخیرشان خوب حرفی زدند؛ «گاهی اوقات با خودم میگویم که چه خوب می‌شد اگر افراد تمام عادات جنسی‌شان را به‌یک‌باره بروز می‌دادند. فقط همان سی ثانیه اول است که فرد احساس خجالت می‌کند… بعدازآن با موضوع کنار می‌آید و درباره‌ی روابط جنسی‌اش بی‌پرده‌تر صحبت می‌کند.» اما من نمی‌توانم مانند او نسبت به این موضوع خوش‌بین باشم. از دید من دسترسی فوق آسان به محتوای جنسی در اینترنت شاید یکی از بزرگ‌ترین بدبختی‌هایی باشد که تابه‌حال بر سر بشر آمده و حتی این قابلیت را دارد که بهترین و سالم‌ترین انواع روابط جنسی را به‌کلی از میان ببرد. اگر دستگاهی بود که می‌توانست فواید و زیان‌های اینترنت را برای بشریت آشکار کند قطعا نشان می‌داد که زیان‌های فضای مجازی به‌مرور از خوبی‌هایش پیشی گرفته و روزبه‌روز پررنگ‌تر می‌شود.

منبع : www.mag.cavack.com